حميد رفت
در عمليات خيبر دشمن زخم خورده با آتش تهيه بسيار شديدي كه مي توان گفت در يك لحظه به چهار هزار توپ و خمپاره مي رسيد به پل و اطراف آن شليك مي كرد كه ناگهان خمپاره به حميد اصابت كرد و در همان لحظه پيكرش قطعه قطعه شد. بچه ها همه غمگين و افسرده شدند و به پيكر پاك و مطهر و سرد شده ي فرمانده ي شهيدشان كه روي پل به آرامي خفته بود چشم دوخته بودند. هيچ كس عكس العملي از خود نشان نمي داد. حميد كه در جزيره حماسه ها آفريد و بايد گفت او و يارانش براي ايثار آفريده شده بودند و براي فداكاري مي زيستند، به لقاء الله پيوست.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: